روزای آخر اسفندو خیلی دوست دارم. پره از شور زندگی و تلاش و تکاپو و شلوغی. ملت خرید می کنن حتی اگه شده یه شمع، دستفروشا می فروشن و مردم از سر و کول هم بالا میرن. هوا هم خوبه و نه گرم و نه سرد و همیشه بهار. طبیعت هم شروع می کنه به بیدار شدن. خلاصه خیلی خوبه.
سالی که گذشت خوب شروع نشد. دایی بزرگه اوایل سال غریبانه و مظلوم رفت ولی از تابستون اتفاقای خوب شروع شد. همسفری خوب پیدا کردم برای ادامه راه زندگی و خواهر زاده ای شیرین خدا بمون داد.
امیدوارم سال آینده تقدیرهای نیک پیش روی باشه و آرزومندم که همه نزدیکان و دوستان سالی خوب بسازند.
پ.ن.: عکس بالا یه گل حسرته که آخرای زمستون رو تپه بالای خانه پدری روییده بود. ناگفته نمونه که معمولا تعطیلات خانه پدری چتریم و یکی دیگر از نکات خوب نوروز همین نفس کشیدن در خانه پدری و دیدن اقوام و خویشان است.