کوهستان

گاه نوشته های یک فرزند زاگرس که اکنون ساکن کوهپایه های البرز است.

کوهستان

گاه نوشته های یک فرزند زاگرس که اکنون ساکن کوهپایه های البرز است.

کتابخانه صوتی audiolib.ir

اخیرا کتاب صوتی "هنر عشق ورزیدن" نوشته "اریک فروم" رو از کتابخانه صوتی audiolib.ir دانلود کردم و دارم گوش می کنم.

به نظرم گرداوری نسخه صوتی کتابها و نشر رایگان آنها ایده بسیار خوبیه که می تونه مورد استفاده کسانی قرار بگیره که در شرایطی امکان خوندن کتابهای چاپی رو ندارند.

تنها نگرانی که وجود داره عدم رعایت حق مولفه که امیدوارم گردانندگان این سایت برای این موضوع هم فکری کرده باشند.

بوی عیدی بوی توپ

اسفند ماه همیشه پر از شور و شوق بوده و یه حس عجیب همیشگی. سوغات امسالش برای من علاوه بر اینها یه بغضی بود که بعضی وقتا بدجور می پیچید تو گلوم.

سال 93 خیلی عچیب بود، آغازش با دزدی وسایل دایی شروع شد و تابستانش هم با دزدی از خونه من ادامه یافت.

اواخر تعطیلات بود که خدا یه بار دیگه لطفش شامل حالمون شد و آبرار معجزه آسا از یه تصادف جان به در برد و خدا دوباره بخشیدش بمون. آبرار ازدواج کرد و در آخرین روزا هم بالاخره فارغ التحصیل شد تقریبا.

راستی امسال یه مار نوگل نوشکفته هم مهمونمون شد تابستون ولی ما رسم مهمون نوازیو به جا نیووردیم و تحویلش دادیم آتش نشانی، امیدوارم صحیح و سالم باشه این مهمونه ناخوانده.

امسال تصمیم گرفتیم به پایانی تلخ برای جلوگیری از تلخیه بی پایان احتمالی.

خیلی سخت بود و هنوزم ترکشاش باقیه و جای بعضی زخماش میسوزه ولی به هر حال بهتر از بلا تکلیفیه و سر در گمی.

این روزا دارم کم کم بازیابی میشم و خودمو پیدا می کنم.

امیدوارم سال 93 سال بهتری باشه.

نمیگم سالی خوب داشته باشید چون سال خوب داشتنی نیست.

دعا می کنم برای همه که سالی خوب بسازیم در پناه پروردگار مهربان و با توکل به او و تلاش پیگیر خودمون.


یا حق

Plants vs Zombies

نسخه یک این بازی رو تیر اماه امسال دانلود کردم و از اون موقع تقریبا هیچ روزی نبوده که چند مرحله اش رو نگذرونم. هر چند مراحلش تکراری شده ولی هنوز برام جذابه و ابزار خوبیه برای گذران وقت.






به نظرم بازی خیلی خوبیه و البته حاصل تعمق من تو این بازی نکاتیه که اینجا می نویسم.
- این بازی مصداق خیلی خوبی برای این شعره که
چو آید توانی به مویی کشی                   جو برگشت بگسلد زنجیلها(زنجیرها)
یه وقتایی روزای خوشیه و هی جفت شیش میاری و یه روزایی هم روزای سختی. هم روزای سخت هست و هم روزای آسونی.

- اوایل هر مرحله، بهت فرصت میده که آماده بشی و امکانات آماده کنی برای آخر مرحله که سختتره. اگر ازین فرصت خوب استفاده کرده باشی آخر و عاقبت خوبی داری و گرنه کلات پس معرکست.

- خیلی وقتا پشت سر هم زامبیا سر میرسن و تو هم کار زیادی از دستت ساخته نیست. اینجور وقتا دوتا کار میشه کرد، تسلیم شد یا تا آخرین نفس تلاش کرد. خیلی وقتا اگر نا امید نشی و تمام تلاشتو بکنی، درست تو زمانی که فکر میکنی کارت تمومه بازی عوض میشه و کمک از راه میرسه.

به نظرم روی این بازی خیلی فکر شده و بازیه خوبی ساختن و چقدرم که شبیه بازی زندگیه.

آیا مجاز هستیم؟

گروهی از وبلاگ نویسها بر این باورند که وبلاگ من حریم شخصی من است و من مجازم مانند دفترچه یادداشتم هر آنچه می پسندم در این دفتر بنویسم. این گروه به خود حق می دهند که افکار و احساسات مثبت و منفی خود را منتشر کنند و باور دارند دیگران اگر نپسندیدند می توانند نخوانند.

گروهی دیگر وبلاگ را یک رسانه می بینند و بر این باورند که اینجا محلیست برای انتشار مطالبی که انتشار آنها را سودمند می دانیم.

انتشار احساسات و افکار مثبت وبلاگ نویس می تواند بهتر کردن حال مخاطبین و انتشار این حس مثبت سودمند باشد و انتشار مطالب کارا و آموزنده می تواند سودمندی و کارایی از جنس دیگر داشته باشد ولی به نظرم شایسته نیست اینجا محلی باشد برای انتشار افکار و احساسات منفی و به اشتراک گذاشتن تجربه های نا موفق.

نوشتن احساسات منفی و مخرب برای نویسنده می تواند ابزاری باشد برای دور شدن از آنها و تلاش برای رسیدن به حال بهتر ولی انتشار آن می تواند حال مخاطبین را بدتر از آنچه هست کند و این را پسندیده نمی بینم که متاسفانه در حال حاضر بخش عمده ای از محتوای وب فارسی در این دسته از نوشته ها می گنجد.

چقدر خوب بود

چقدر خوب بود ما هم وقتی می رفتیم خارجه، خیابونا و دست مردم پر از ساخته های مردم ما بود و روی در و دیوار مملکت غریب کلی اسم آشنای وطنی میدیدیم و خوش به حالمون میشد، درست همون حالی که کره ایا و ژاپنیا پیدا می کنن وقتی میان اینجا.