کوهستان

گاه نوشته های یک فرزند زاگرس که اکنون ساکن کوهپایه های البرز است.

کوهستان

گاه نوشته های یک فرزند زاگرس که اکنون ساکن کوهپایه های البرز است.

عاشورا

هر چند که بر زیور و ظاهر آن افزوده می شود، هر چند باطن این مراسم در بسیاری از موارد مقهور ظاهر آن و کمرنگ شده است و خیلی هر چندهای دیگر اما،


این خون هنوز می جوشد

و انگیزه حرکت می آفریند از پس سالیان دور و دراز


...........................................


حسین تنها به میدان می رود الله اکبر

نه لشکر نه سپاهی نه لشکر نه سپاهی


به دنبالش روم چون نا امیدان

زن معجر سیاهی زن معجر سیاهی


...........................................


تصویرهای زیر را از مراسم عاشورا در ولایت پدری گرفتم و حیفم آمد آنها را به اشتراک نگذارم:


- حرمله خشنی بود، من که ازش ترسیدم سمت جمعیت آمد ولی بچه ها بیشتر مشغول بازی خود بودند و شاد از اینکه دنبالشان می کند و آنها می توانند فرار کنند، کاش همیشه بچه ها می توانستند فرار کنند و شاد باشند.



- این تصاویر هم از مراسم خیمه گاه گرفته شده است، جالب اینکه مسئولیت آماده سازی خیمه گاه و آتش زدن آن نسل به نسل به فرزندان منتقل شده است.

پر از اندوه است آنگاه که آتش می زنند خیمه ها را و نا امید می شوی از برگشتن آنکه به میدان رفته.






نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد