کوهستان

گاه نوشته های یک فرزند زاگرس که اکنون ساکن کوهپایه های البرز است.

کوهستان

گاه نوشته های یک فرزند زاگرس که اکنون ساکن کوهپایه های البرز است.

گذشت یا مجازات؟

از معدود خبرهای خوب این روزا، بخشش زندگی به کسانی است که در برهه هایی از زندگی اشتباهات مهلکی داشته اند و دست به قتل زده اند.

خیلی بزرگی می خواهد که ببخشی در موضع قدرت و بگذری از مجازات کسی که مجازاتش می تواند خاطرت را هر چند کوتاه مدت تشفی دهد.

البته گمانم این است که این قسم بخششها آرامش بیشتری در خود نهفته دارند.

روز پدر

دو هفته پیش چنین روزی داشتیم می رفتیم مسافرت. معمولا از بزرگراه امام علی برای خارج شدن از تهران استفاده می کنم. تا کمربندی شهر ری مشکلی نبود که دیدم پلیس بعد از خروجی شاه عبدالعظیم، کمربندی رو بسته و ماشینها رو به جاده قدیم قم میفرسته. تعجب کردم و گفتم شاید به سمت اتوبان قم شلوغه و می خوان ترافیکو مدیریت کنن، شایدم جاده به سمت اتوبان بهشت زهرا مشکل پیدا کرده و شایدهای دیگه.

به هر حال افتادیم تو جاده قم و ترافیکی عجیب و غریب که تا تقاطعی که به سمت اتوبان بهشت زهرا می رفت ادامه داشت و البته جلوترش رو ندیدم چون من پیچیدم به راست سمت بزرگراه بهشت زهرا و در کمال تعجب دیدم بزرگراه بهشت زهرا هم شلوغ بود به سمت بهشت زهرا و البته خدا رو شکر ما از روی بزرگراه بهشت زهرا رد شدیم و اونجا ترافیک بد نبود.

حدس زدم شاید ملت دارن میزنن بیرون از تهران و این ترافیک تو اتوبان قم هم همراه ما خواهد بود ولی در کمال تعجب دیدم این ترافیک همراه ما به سمت اتوبان قم نیامد و همون حدود بهشت زهرا موند.

اینجا بود که به کشفی بزرگ نائل شدم و اون هم اینکه این خیل جماعت روز پدر دارن میرن بهشت زهرا و قاعدتا سر خاک پدراشون که البته کشف عمناکی بود، تصور این همه آدم که دارن میرن بزرگداشت پدرانی که دیگه ندارنشون.

نمی دونم آیا اینا در زمان زندگی این پدرا حاضر بودن نصف همین کاری رو بکنن که حالا با تحمل این ترافیک سنگین می کنن؟


و البته یه درس دیگه و اون هم اینکه روزهای پدر ترافیک حول و حوش بهشت زهرا سنگینه و باید مسیرای دیگه رو انتخاب کرد.

فریدون

به بهانه نمایش افسانه ماردوش که به نظرم کار بسیار ارزشمندی است:

بیا تا جهان را به بد نسپریم                به کوشش همه دست نیکی بریم

نباشد همی نیک و بد پایدار                 جهان به که نیکی بود یادگار

همان گنج و دینار وکاخ بلند               نخواهد بُدن مر تو را سودمند

سخن ماند از تو همی یادگار            سخن را چنین خوار مایه مدار

فریدون فرخ فرشته نبود                 ز مشک و ز عنبر سرشته نبود

به داد و دِهِش یافت آن نیکویی            تو داد و دهش کن فریدون تویی

فردوسی بزرگ